معنی جانب دار
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی هوشیار
مترادف و متضاد زبان فارسی
پهلو، جهت، سمت، سو، طرف، عرض، کرانه، کران، کنار، ناحیه، ور
عربی به فارسی
طرف , سو , سمت , پهلو , جنب , طرفداری کردن از , در یکسو قرار دادن
معادل ابجد
261
پهلو، جهت، سمت، سو، طرف، عرض، کرانه، کران، کنار، ناحیه، ور
طرف , سو , سمت , پهلو , جنب , طرفداری کردن از , در یکسو قرار دادن
261